محل تبلیغات شما
پارت سوم داستان.







شیومین:


چشمامو با ترس باز کردم و در حالی که نفس نفس می زدم به اطرافم نگاه کردم
فهمیدم تو یه مطب رو یه تخت دراز کشیدم.
رو به روم جون میون(سوهو) جلوی میز دکتر وایساده بود و باهاش حرف می زد
یکم اون طرف تر هم سهون و بکهیون وایساده بودن و جونگده
یعنی. همش خواب بود؟.
نفس راحتی کشیدم
ولی اگه الان هم خواب باشم چی؟
اون موقع هم کاملا احساس بیداری می کردم.
دستم رو آوردم بالا تا به کف دستم نگاه کنم (تو خواب همیشه کف دست تار دیده می شه) اما جونمیون دستم رو گرفت
بهش نگاه کردم، با نگرانی با دکتر حرف می زد و حواسش اصلا به من نبود
بیخیال. حتما بیدارم که دارم این چیزا رو حس می کنم دیگه.
جونگده نگاهش افتاد بهم و با خوشحالی اومد طرفم
_ هیونگ! بیدار شدی^^
آروم دستمو از توی دست جونمیون کشید بیرون و گرفتش
سهون و بکهیون هم اومدن سمت تختم
بکهیون: هیووووووونگ^O^
سهون: چرا. دستتون کبود شده؟
به دستم نگاه کردم درست می گفت.
دقیقا همونی که لوهان گرفته بودش کبود بود
جونگده سریع با دستش کبودی روی دستم رو پوشوند و گفت: مهم نیست
_ جونگده
+ هم؟
_ اون. خواب بود دیگه؟.
+ اوهوم^^ خواب بود هیونگ^^
جونمیون: بچه ها
همه بلند شدن و به طرف جونمیون رفتن
یکم فکر کردم. جونگده از کجا می دونست در مورد چی حرف می زنم که انقدر سریع و با اطمینان گفت خواب بوده؟. چرا سعی کرد کبودی دستمو بپوشونه؟.
چهره ی لوهان دوباره اومد تو ذهنم.
مو های به هم ریخته. صورت خونی.
نمی دونم چرا ولی سعی کردم به یاد بیارم چه لباسی پوشیده بود
تو همین فکرا بودم که نگاهم افتاد به سهون.
کمربندش آویزون شده بود این الان مثلا مد جدیده؟ /:
جوونامون چه چیزایی رو مد می کننا. -.-





این بخش اولشه، بخش دومشو همین الانا می ذارم^^
چیزی که می‌خواستم بگم رو هم تو اون پست می گم

رویش بهار قیمت اول

داستان ویسگون بخش دوم پارت سوم

داستان ویسگون پارت سوم

رو ,هم ,خواب ,جونگده ,دستم ,تو ,دستم رو ,حرف می ,دستم نگاه ,و با ,و بکهیون

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

depnerecma saitutiwen دانلود وی اس تی و پلاگین واموزش اف ال استودیو greenmolisly Hae Hyuk انیمه سیتی CARS_IR turpillnabrough ropostdealsymp تیم کیتز | طرح ها و اخبار لباس و پیراهن تیم ها